انواع مینا در هنر میناکاری

انواع مینا در هنر میناکاری
زیرساخت یا اسکلت مورد استفاده در هنر میناسازی از فلزاتی مانند مس، طلا، نقره، برنج و امثالهم است. ولی امروزه بیشتر از فلز مس به خاطر چکش‌خواری و انعطاف‌پذیری و قیمت مناسبش برای تولید مینا استفاده می‌شود.
اسکلت ظروف مورد نظر توسط استاد میناساز به استاد مسگر سفارش داده می‌شود که ممکن است به صورت بشقاب، گلدان، پلاک و امثالهم در ابعاد مختلف و شکل‌های گوناگون تهیه شود. البته مس مورد استفاده باید به صورت تخته و خالص باشد. مس‌هایی که دارای ناخالصی هستند برای کارهای میناسازی مناسب نیستند؛ زیرا اگر مس ناخالصی داشته باشد ورقه می‌شود و مینای به دست آمده ترک می‌خورد.
در گذشته‌ی نه چندان دور، هنرمندان میناساز سفارش می‌کردند که استاد مسگر اشکال سفارش داده شده را هر چه بیشتر چکش بزند؛ زیرا هم از لحاظ جذب رنگ و هم از لحاظ جلوگیری از شکنندگی مس غنی‌تر می‌شد.
استاد مسگر بعد از کشیدن طرح مورد نظر بر روی مس آن را قیچی کرده، با چکش یا چرخ به صورت‌های مختلفی در می‌آورد. جسم تهیه شده را پس از چکش کاری که امروزه این عمل کمتر صورت می‌گیرد، تاب می‌دهند. تاب در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که استاد مسگر اشکال تهیه شده را در آتش حرارت می‌دهد تا سرخ شود. سپس آن را داخل آب می‌کند. این عمل به خاطر جلوگیری از شکنندگی مس و انعطاف بهتر آن انجام می‌شود. بعد از آن به خاطر از بین بردن پوسته و یا لایه‌های روی مس ظروف را دوغاب می‌کنند. این کار باعث می‌شود تا رنگ لعاب بهتر جذب مس شود.
برای این عمل مقداری جوهر نمک را با آب حل می‌کنند. معمولا یک برابر جوهر و ده برابر آب کافی است. جسم مسی را داخل محلول قرار داده، پس از گذشت حدودا کمتر از یک دقیقه خارج کرده، به وسیله‌ی آب شستشو می‌دهند تا لایه‌های مزاحم یا چربی و امثالهم از روی مس جدا شود. اجسام مسی بعد از خشک شدن آماده لعاب‌کاری می‌شود.
مس‌های مورد استفاده در هنر میناسازی معمولا ۷صدم یا ۸ صدم هستند و گاهی هم از مس ۱/۰ برای کارهای برجسته و بزرگ استفاده می‌شود.
برای لحیم ظروف مسی آماده برای مینا کاری باید از لحیم نقره استفاده کرد؛ زیرا اگر از لحیم نقره استفاده نشود زمانی که جسم مذکور لعاب داده شد و داخل کوره قرار گرفت به علت حرارت بالا لحیم‌ها باز یا جمع خواهد شد. در صورتی که بخواهید از فلزات دیگر مانند نقره، طلا و امثالهم استفاده کنید درجه حرارت با مس متفاوت است؛ مثلا در لعاب بر روی طلا باید درجه حرارت حدود ۴۰۰ درجه باشد. ولی در مس بین ۶۰۰ الی ۹۰۰ درجه حرارت مورد نیاز است که این امر بستگی به نوع کار و ضخامت مس دارد.

اجسام مینا کاری که به صورت استاندارد و صحیح تهیه شده باشد دارای ویژگی‌های زیر است:  
  • از لحاظ شفافیت و تلألو، زیبایی قابل توجهی دارد. در واقع یک جسم مینا کاری به صورت کدر نیست.
  • قابل شستشو بوده، با آب گرم یا آب سرد و یا توسط اسفنج یا هر پاک کننده‌ی دیگر قابل تمیز شدن باشد.
  • حرارت و آتش بر روی آن تاثیر گذار نباشد.
  • اگر با اجسام تیز و برنده بر جسم مینا کاری بکشیم، هیچ‌گونه تغییر و اثری از خراشیدگی بر روی اجسام مینا کاری مشاهده نمی‌کنیم.
  • در برابر هیچ نوع آب‌ وهوایی واکنش نشان نمی‌دهد.
  • در برابر بسیاری از اسیدها مقاوم است مگر بعضی از اسیدها مانند اسید گوگرد و امثالهم.
  • در صورتی که با زمین برخورد کند، ممکن است گوشه‌ای از آن به اصطلاح بپرد که آن هم قابل تعمیر است ولی این طور نیست که به مجرد زمین خوردن شکسته و نابود شود، مانند ظروف و اجسام چینی.
  • اگر سال‌های طولانی از عمر اجسام مینا بگذرد با شستشو مانند روز اول شفاف و براق خواهد شد.
  • هنر میناکاری معمولا بر روی مسی که لعاب داده شده انجام می‌گیرد. البته بر روی فلزات دیگری مانند طلا و نقره هم امکان‌پذیر است.
  • از ظروف مینا کاری می‌توان برای مصارف مختلفی استفاده کرد. میوه خوری، شربت خوری، بشقاب غذا و فالوده خوری و غیره.
  • اگر با دست بر روی اجسام مینا بکشیم برجستگی‌های ناچیزی از رنگ‌ها را لمس می‌کنیم.
  • تمام اجسام میناکاری شده به یک شکل دقیق نیستند؛ زیرا هنر دست ممکن است تغییراتی هر چند جزئی با دیگر اجسام ساخته شده‌ی قبلی داشته باشد.

اسلیمی

اسلیمی نوعی از نقش و نگار است که عبارت است از خط‌های منحنی و پیچک‌هایی که شکل نمادین گل و پیچک گیاهی را مجسم می‌کند و در کتیبه‌ها و بعضی دیگر از کارهای نقاشی ترسیم می‌شود (فرهنگ عمید).
بعضی به هنر اسلیمی، اسلامی نیز می‌گویند. ولی باید گفت که این نوع نقش از گذشته‌ی دور برابر آذین کردن ظرف‌ها و بافته‌ها و همچنین در حجاری‌ها به کار می‌رفته است و شاید در آن روزگاران نام خاص خود را داشته است. به هر حال این نقش تقریبا از دوره‌های سلجوقی و تیموری نام اسلیمی را به خود گرفته و به مرور زمان تکامل یافته است. نقش اسلیمی بیشتر در حجاری‌ها و گچبری‌های دوره ساسانی و اسلامی دیده می‌شود. در دایره‌المعارف اسلامی مصاحب آمده است:

«اسلیمی از اجزای مهم طرح‌های استیل ایرانی مرکب از خطوط منحنی مارپیچ که در زمینه‌ی کاشی کاری، گچبری و نقاشی به رنگ‌های متمایز طرح می‌شود و شاخه‌های کوتاه و برگ و گل از ساقه مارپیچی آن منشعب می‌شود».

بعضی معتقدند که اسلیمی تداوم هنر نقاشی دوره ساسانی بوده، تکامل آن در دوره‌ی هنر اسلامی است و با نفوذ اسلام در ایران تزئین قرآن‌ها و کتاب‌های مذهبی اسلامی با نقش‌های اسلیمی رواج یافته است.
بعضی دیگر از هنرمندان معتقدند که طراح اولیه‌ی این هنر حضرت علی (ع) بوده است و گفته‌اند که نقش اسلیمی اصلا از خطوط کوفی استخراج شده ولفظ اسلیمی در همان لفظ اسلامی است و به مرور زمان تکامل یافته است. چنان که امروزه بیش از پنجاه نوع شکل اسلیمی وجود دارد؛ مثلا اسلیمی که بر اساس خزیدن مار طرح‌ریزی شده و به نام اسلیمی ماری معرفی شده است.
البته شاخه اسلیمی نقش تزئینی است که با گردش اسلیمی فرق دارد و اسلیمی خود به تنهایی مارپیچ ندارد و اگر گل و برگ بر روی آن باشد دیگر اسلیمی تنها نمی‌تواند باشد. همانطور که اشاره شد نقش اسلیمی از پیش از اسلام در ایران رواج داشته ولی به طور یقین حضرت علی (ع) این نوع تزئین را در حاشیه‌ی صفحه‌های قرآن کریم مرسوم کرده است.
این نظر که بعضی معتقدند نقش اسلیمی از خط کوفی گرفته شده است ممکن است نادرست باشد بلکه می‌توان گفت خط کوفی از این نقش‌های تزئینی گرفته شده است؛ زیرا نقش اسلیمی قدمتی پیش از خط کوفی دارد و از طرفی این نقش متعلق به خود ایران بوده و حتی از چین وارد ایران نشده است؛ چرا که در فرهنگ و هنر چینی نقش اسلیمی وجود ندارد. از انواع گوناگون نقش اسلیمی می‌توان اسلیمی ساده، اسلیمی توپر، اسلیمی تو خالی، اسلیمی دهن اژدری، اسلیمی گلدار، اسلیمی با چنگ و بدون چنگ را نام برد. اما به طور کلی در سبک اسلیمی هنرمند باید تمام اصول هندسی و به خصوص قرینه‌ها را رعایت کند و چنانچه یکی از گردش‌های اسلیمی با دیگر گردش‌ها هماهنگ نباشد، باعث نازیبایی و مشخص شدن این عدم هماهنگی می‌شود. امروزه بیشتر اشکال تهیه شده در هنر میناسازی از سبک طرح اسلیمی است.

ختایی

ختایی طرح هنری متنوعی است که از ترکیب غنچه، گل و برگ‌های خارج از شکل طبیعی‌شان و بر اساس شیوه‌ی هنرهای تزئینی و به صورت نمادهای ایرانی پدید می‌آید. گفته می‌شود که این طرح همراه با مغول از چین به ایران آمده است و ایرانیان آن را اقتباس کرده‌اند و دلیل آن را هم از ختا که به چین شمالی گفته می‌شود می‌دانند. اما بررسی سیر تکاملی گل‌ها در دوره‌های مختلف از هخامنشی تاکنون این اندیشه را رد می‌کند. چرا که گل‌های ختایی را می‌توان در نقش‌مایه‌های دوره هخامنشی و اشکانی در اصالت هنر ساسانی و آثار دوره‌های بعد از آن نیز مشاهده کرد. با این همه اگر میان نقش‌های ختایی هنر نقاشی ایران و چین تشابهی وجود دارد باید آن را ناشی از وجود روابط فرهنگی، بازرگانی و سیاسی میان دو کشور و سفر یا مهاجرت هنرمندان دانست.
بررسی تاریخ نشان می‌دهد که در دوره‌ی ساسانی از نقش‌های ختایی در هنر کتاب‌آرایی مانویان استفاده می‌شد و پس از نفوذ اسلام در ایران این نقش‌ها کاربرد بسیار پیدا کرد. از دوره سلجوقی از نقش‌های بسیار زیبای ختایی برای تزئین قرآن‌ها، دیوان اشعار، گچبری مسجدها، فرش و امثالهم استفاده می‌شد. اما در دوره تیموری هنر طراحی نقش‌های ختایی به اوج خود رسید و هنرمندان شکل‌های بسیار زیبایی از این گونه گل، برگ و حرکت شاخه‌ها را عرضه کردند. در دوره صفوی نقش‌های ختایی کامل‌تر شدند و گونه‌های بیشتری یافتند. استادان هنر تذهیب بر زیبایی گل‌ها و برگ‌ها افزودند و در زمان شاه عباس صفوی گل‌های پر پر به گل شاه عباسی معروف شدند.
به هر حال اساس نقشه ختایی از خطوط منحنی موزونی است که هر یک از آنها بند نامیده می‌شود که همه‌ی آنها از نظر هنری هم‌وزن هستند. مجموعه‌ی این بندها مانند استخوان‌بندی سرتاسر طرح را فرا می‌گیرد. طراحان برای ایجاد هماهنگی در یک طراحی ختایی از میان هزاران نوع گل، برگ و غنچه ختایی معمولا دو تا شش نوع گل را انتخاب می‌کنند و با سلیقه خود آنها را با هم می‌آمیزند و از ترکیب ختایی و اسلیمی، طرح موسوم به ختایی - اسلیمی به دست می‌آید.
اما گل‌های ختایی در اشکال دایره - بیضی، پیازی و برگی تشکیل می‌شود و ساقه یا بند ختایی همان گردش یا حرکت حلزونی شکل است که مشابه آن در گیاهان به صورت پیچش‌های ساقه‌ی تاک و یا ساقه‌ی نیلوفر دیده می‌شود البته قرینه‌سازی در هنرهای ختایی یک اصل بوده، نه تنها عیب محسوب نمی‌شود بلکه زیبایی و وحدت خاصی به کار می‌بخشد که با هماهنگی و حوصله‌ای خاص اجرا می‌شود. اما می‌توان گفت که به طور کلی یک نقش ختایی مشتمل است بر گل، برگ، غنچه، گره و ساقه.

گل: مانند گل نرگس، پروانه، شاه عباسی شش برگ و گل شاه عباسی هشت برگ و گل شاه عباسی ده برگ، گل لاله عباسی با تزئین لب برگردان، گل دندان‌موشی، نیم گل و...

غنچه: غنچه با ترکیب کاسبرگ و یک دایره، غنچه با ترکیب کاسبرگ و دو دایره، غنچه با ترکیب کاسبرگ و یک برگ و ...

برگ: برگ پرطاووسی، برگ دندان‌موشی و...

گره: (چنگ - بند). گره به طریق عشقه، دندان‌موشی، گره با دو جوانه برگ، گره برگ دلی.

ساقه: ساقه عشقه، ساقه شکسته و...

به طور کلی نقوش ختایی مجموعه‌ای از گل‌ها، غنچه‌ها، برگ‌ها و ساقه است که در نظام هندسی و برگرفته از چرخش عشقه به عنوان تلطیف کننده نقوش اسلیمی جلوه کرده است. نظام شکل‌گیری این نقوش آنقدر دقیق و هماهنگ است که هر جزء جلوه‌ای از صورت کل خود است و در مجموع نیز همه اجزا و مفردات نشانی از مجموعه خویش‌اند.

مرغ و ختایی

این نوع طرح که به صورت گل‌هایی معمولا به رنگ‌های قرمز، آبی و سرنج رنگ‌آمیزی می‌شود. به همراه پرندگانی که به صورت گردشی و با اشکال مختلف ترسیم شده و پرندگان در لابه‌لای گل‌ها نمایان‌اند و بیشتر بر روی گلدان‌ها و بشقاب‌ها و یا اطراف که در وسط آن با اشکال مختلف نقاشی شده ترسیم می‌شود. گاهی نیز ممکن است در این نوع نقاشی از پرنده استفاده نشود؛ ولی معمولا این نوع سبک نقاشی با پرنده همراه است.
این سبک نقاشی در هنر میناکاری با ترکیب رنگ آبی (لاجوردی)، قرمز و کرم همراه است و برای گل‌ها از رنگ‌های لاجورد، قرمز، سرنج و سبز استفاده می‌شود. به این دلیل این سبک را مرغ و ختایی می‌گویند که انواع غنچه، برگ و گل به همراه پرنده است و اکثرا دارای حرکت گردشی، مارپیچ یا حلزونی است.

گل و مرغ

نقش گل و مرغ در هنرهای سنتی ایرانی همیشه با جلوه‌های مذهبی و عرفانی همراه بوده است و این نقش بیشتر بر روی جلدهای قرآن، شاهنامه، دیوان حافظ، کلیات سعدی، نظامی و امثالهم کار شده است. همچنین در حاشیه‌های مختلف خطوط مذهبی و سروده‌های شعرا جلوه‌گر است. نقش پرندگان و به خصوص مرغ از دیرباز در فرهنگ و هنر ما به عنوان نماد پاکی و آزادی وجود داشته است. در زمان مادها و پارس‌ها جایگاه مرغ بسیار مشهود نبوده ولی آثار به جای مانده در تخت جمشید و لوح سیمین زروان، خدای آسمانی مادها را در لرستان با تنه‌ای پرنده گون با بال‌های بلند نشان می‌دهد.
جلوه‌های داستانی سیمرغ را در فرهنگ ایرانی، که برجسته‌ترین نمونه‌های عشق و تمایل ایرانیان به پرندگان است، در کنار گل‌ها می‌توان دید که همبستگی خاصی با یکدیگر دارند. بارزترین آمیختگی گل و مرغ هنر ایرانی به خصوص در دوره اسلامی متعلق به مکتب بغداد است. زیرا نخستین همنشینی پرندگان با گیاهان، بوته‌ها و گل‌ها آغاز می‌شود و همین امر باعث رشد و توسعه این سبک هنری شد. هنرمندان میناساز ایرانی نیز به خاطر این علاقه و وابستگی فرهنگی ایرانیان به گل و مرغ و پرندگان مختلف به خصوص سیمرغ و بعدها پرندگان دیگری مانند بلبل، قمری و امثالهم توانستند این سبک هنری را بر روی اجسام مینا کاری پیاده کنند.
این سبک هنری به خصوص در دوره صفویه و قاجاریه رشد و توسعه بسیاری پیدا کرد و امروزه نیز بیشتر طرح‌های مینا کاری از این سبک هنری زیبا و بی‌بدیل نشأت گرفته است. این سبک بیشتر در میان بشقاب‌های مینا با پلاک‌های خطی و همچنین جعبه‌های قرآنی و امثالهم ترسیم می‌شود.

ابنیه و آثار تاریخی

در این نوع طرح هر گونه آثار هنری مانند میدان نقش جهان، پل‌های تاریخی، تخت جمشید و به طور کلی تمام آثار و ابنیه‌ی تاریخی را می‌توان بر روی ظروف مینا نقاشی کرد. این نوع طرح بیشتر در وسط بشقاب یا بر روی پلاک‌های مینا ترسیم می‌شود و گاهی نیز در اطراف گلدان‌ها می‌توان این ابنیه را نقاشی کرد. به طور کلی هر گونه ساختمان قدیمی را که در هنرهای مینیاتور، رنگ و روغن و آبرنگ وجود دارد می‌توان با رنگ‌های مینایی بر روی ظرف مینا ساخت و ساز کرد. البته هنرمندان میناساز بعضاً در اطراف این ابنیه و آثار از طرح‌های اسلیمی، گل و مرغ و اسلیمی ختایی نیز برای زیبایی و جذابیت کار استفاده می‌کنند.

اسلیمی، خطایی

اما به طور کلی در هنر میناسازی، اسلیمی ختایی به طرحی گفته می‌شود که مبدأ اسلیمی با شروع بند ختایی از یک محل نباشد. هم‌چنین مسیر حرکت اسلیمی دقیق و حساب شده باشد؛ به گونه‌ای که استخوان‌بندی کار را مشخص و در صورتی که ختایی مخالف مسیر اسلیمی حرکت می‌کند و استحکام آن را ندارد. در عوض تمام گل‌ها و برگ‌ها بر روی ختایی سوار می‌شود، محل اتکای مرغان نیز بر روی ختایی است؛ در صورتی که بر روی اسلیمی خطاست.

ادعیه، آیات، احادیث و اشعار فارسی و غیر فارسی

هر گونه خط و یا متنی (اعم از فارسی، عربی، انگلیسی و امثالهم) را می‌توان بر روی ظروف مینا نوشت. البته این روش بیشتر بر روی ظروف مینا مثل پلاک‌ها یا بشقاب‌ها و یا در تزیینات اماکن متبرکه مورد استفاده قرار می‌گیرد. هنرمند میناساز باید پلاک مینایی لعاب داده شده را با رنگ دلخواه بوم نماید و در اصطلاح آن را نفوذ ناپذیر سازد و یا پوشش دهد. قلمی که برای نوشتن در این کار مورد استفاده قرار می‌گیرد، قلم چوبی یا فلزی است که ترجیحا چوبی مناسب‌تر است.
در این نوع طرح استاد خوشنویس باید دارای مهارت کافی باشد. زیرا اصلاح یا رفع اشتباه در نوشتن باعث ایجاد مشکلاتی می‌شود که از کیفیت هنر مینا می‌کاهد. بعد از نوشتن متن مورد نیاز که ممکن است عربی، فارسی، انگلیسی و امثالهم باشد می‌توان توسط استاد میناکار بین خطوط را نقش و نگار کرد. این نقش و نگار نیز معمولا توسط قلم چوبی انجام می‌شود (معمولا از قلم‌های چوبی از قبیل قلم نی تو خالی تراشیده شده و یا اگر برای طراحی یا ساق و برگ باشد از قلم‌های چوبی توپر استفاده می‌کنند (دسته قلم مویی را، که چوب صاف و محکم است، تراشیده، استفاده می‌کنند).). در اماکن متبرکه مانند حرم مطهر ائمه معصومین و یا مساجد معمولا سعی می‌شود که لابه‌لای خطوط با نقش و نگار گل تزیین شود.

ترسیم اشکال مینیاتوری و امثالهم

در رشته هنر میناسازی هر گونه نقاشی اعم از سبک مینیاتور، آبرنگ و امثالهم را می‌توان در قالب‌ ترکیب رنگ‌های مینا به کار برد. به جز آثار مینیاتوری، تصاویر افراد برجسته، منظره‌ها و امثال آن نیز از دیگر هنرهایی است که می‌تواند در هنر مینا کاری به کار رود.
 

 


نظرات

شما اولین نظر دهنده باشید.

نظر شما


مشاوره و ثبت نام